رعده

لغت نامه دهخدا

( رعدة ) رعدة. [ رِ دَ] ( ع اِ ) رَعدَة. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( یادداشت مؤلف ). لرزه ای که از ترس و جز آن عارض شود. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رَعدَة شود.
رعدة. [ رَ دَ ] ( ع اِ ) لرزه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
رعده. [ رَ دَ / دِ ] ( ع اِ ) رَعدَة. لرزه. جنبش. تشنج. ( فرهنگ فارسی معین ). رعشه. لرزه. لرز. ارتعاش. ارتعاد. لرزش. اضطراب و آن مقدمه رعشه باشد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(رِ دَ یا دِ ) [ ع . رعدة ] (اِمص . ) لرزه ، جنبش ، تشنج .

فرهنگ عمید

اضطراب و لرزه از ترس یا حالت دیگر.

ویکی واژه

لرزه، جنبش، تشن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال فرشتگان فال فرشتگان فال سنجش فال سنجش استخاره کن استخاره کن