ذوالحجه

لغت نامه دهخدا

( ذوالحجة ) ذوالحجة. [ ذُل ْ ح ِج ْ ج َ ] ( ع اِ مرکب ) ماه حَج . ماه خداوند حج. یا ذوالحجة الحرام. ماه دوازدهم قمری از سالهای قمری عرب. پس از ذوالقعدة وپیش از محرّم. و آن از اشهر حرم است و نام وی در جاهلیت بُرَک و نیز مسبل بود. و ج آن ذوات الحجة است.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه گوید: ثم ذوالحجة [ ای بعد ذوالقعدة ] لأنه الشهر الّذی کانوا یحجون فیه. و هم در آن کتاب درموضع دیگر گوید: ذوالحجة: فی الیوم الأوّل زوج رسول اﷲ ابنته فاطمة من ابن عمّه علی ابن ابیطالب. و العشر الأول من هذا الشهر یسمی المعلومات و الحرم ایضاً و یقال أنها هی التی اتم اﷲ الوعد بها مع موسی و هو قوله : و واعدنا موسی ثلثین لیلةً. ( قرآن 142/7 ). ( و هی لیالی ذی القعدة ) و اتممناها بعشر ( و هی الحرم ).و الیوم الثامن منه یسمّی الترویة، لأن سقایةالحاج بالمسجد الحرام کانت تملأ فی الجاهلیّة و الاسلام و یسقی الحجیج منه حتی یروون و قیل بل لأنّهم کانوا یحملون الماء من مکة علی الروایا و هی الجمال التّی یستقی علیه الماء و قیل بأن فیه فَجَّرَ اﷲ لاسماعیل عین زمزم فشرب منها حتّی روی و قیل بأن فیه تجلی الرّب للجبل کما ذکر فی قصة موسی. و الیوم التاسع یسمی عرفة. و هو یوم الحج الاکبر بعرفات و یسمی بذلک لتعارف الناس فیه وقت مجتمعهم لقضاء المناسک و قیل بل سمّی لتعارف آدم و حوّا بعد هبوطهما من الجنة فی موضع مجتمعالناس فیه و هو عرفات و فیه اصطفی اﷲ ابراهیم خلیلا و یسمی ایضاً یوم العفو. و الیوم العاشر یسمی یوم الأضحی و یوم النحر، لنحر القرابین و الهدی فیه و هو آخر ایّام الحج. و فیه فدی الذبیح بالکبش و قیل أن فیه خلق الصراط للحساب و القضاء و الیوم الحادی عشر یوم القرّ، لان الناس یستقرون فیه بمنی و الیوم الثانی عشر، یوم النفر، لأن الناس ینفرون فیه متعجلین و ایام التشریق هی الیوم الحادی عشر و الثانی عشر و الثالث عشرو سمیت بذلک لأن لحوم الأضاحی تشرق فیها و یقال سمّیت بذلک من قولهم : اشرق ثبیر کما نغیر. و قال ابن الأعرابی سمیت بذلک لأن الهدی لاینحر حتی اتشرق الشمس وهی الّتی قال اﷲ فیها: و اذکروا اﷲ فی ایام معدودات. و یکبر عقبها و قبلها عقب کل صلوة. و للفقهاء فیمابینهم اختلافات فی اوائل صلوةالتکبیر و اواخرها و حدودها متعلقة بصناعتهم. و فی السابع عشر قتل عثمان بن عفّان رضی اﷲ عنه و الیوم الثامن عشر یسمّی غدیر خم ، و هو اسم مرحلة نزل بها النّبی علیه السلام عند منصرفه من حجةالوداع و جمعالقتب و الرّحال و علاها، آخذاً بعضد علی بن ابیطالب علیه السلام و قال : ایّها الناس ! الست اولی بکم من انفسکم ؟ قالوا بلی ، قال فمن کنت مولاه فعلی مولاه. اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیثما دار. و یروی انّه رفع رأسه السماء و قال اللّهم هل بلغت ؟ ثلثاً. و فی الرابع و العشرین تصدّق امیرالمؤمنین بخاتمه و هو راکع. و فی الخامس و العشرین قتل عمربن الخطاب و فیه نزلت سورة هل اتی. و فی السادس و العشرین نزل الاستغفار علی داود. و فی التاسع و العشرین وقعة الحرة و هی التی قتل فیها بنوامیّة اهل المدینة و انتهبت اموالهم و هتکت ستورالمهاجرین و الأنصار و فضحت نساؤهم. فلعن اﷲ من لعنه رسول اﷲ صلی اﷲ علیه وآله من المحدثین فی المدینة و جعلنا غیر راضین بالفساد فی ارض اﷲ. انه خیر موفق و معین و له الحمد بلا نهایة.

فرهنگ معین

( ~. حَ جَُ ) [ ع . ذوالحجة ] (اِمر. ) = ذی الحجه : آخرین ماه از سال قمری .

فرهنگ عمید

ماه دوازدهم از سال قمری، پس از ذوالقعده و پیش از محرم، ذی حجه، ماه حج.

فرهنگ فارسی

ماه حج، ماه دوازهم قمری بعدازذوالقعده
( اسم ) آخرین ماه سال قمری عرب و مسلمانان و آن بین ذوالقعده و محرم ( سال بعد ) قرار دارد ذی الحجه ذی حجه : (( تا ذوالقعده بگذشت و ذوالحجه اندر آمد . ) ) توضیح وجه تسمیه بمناسبت آنست که در عهد جاهلیت دین ماه حج می گزارند .
ماه حج . ماه خداوند حج .

دانشنامه آزاد فارسی

ذوالْحِجَّه
(در تداول فارسی: ذیحَجه) نام دوازدهمین و آخرین ماه سال در تقویم هجری قمری و یکی از ماه های حرام. مراسم و مناسک حج ابراهیمی، همه ساله در این ماه صورت می گیرد. عید قربان دهمین روز و عید غدیر هجدهمین روز این ماه است.

ویکی واژه

ذوالحجة
ذی الحجه: آخرین ماه از سال قم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ