بساتین

لغت نامه دهخدا

بساتین. [ ب َ] ( اِ ) ج ِ بستان. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ). ج ِ بستان بمعنی باغ. ( دِمزن ). ج ِ لفظ بستان.باغها و بوستانها. لفظ مذکور جمع عربی است از لفظ بستان که معرب بوستان است. ( فرهنگ نظام ) :
تاچون ز در باغ درآید مه نیسان
از دیدن آن تازه شود روی بساتین.فرخی.شاید اگر ز جسم بزندانم
کز علم درشکفته بساتینم.ناصرخسرو.ابر نایافته از کف جوادش تعلیم
لؤلؤافشانی بر باغ و بساتین نکند.سوزنی.و منازل وباغات و بساتین ایشانرا بسوزانید. ( تاریخ قم ص 163 ). و در مساحت صیمری در باغات و بساتین مشجره معینه. ( تاریخ قم ص 106 ).
بساتین. [ ب َ ] ( اِخ ) سه فرسخ میانه جنوب و مشرق عسلویه است. ( فارسنامه ناصری ). دهی است از دهستان مالکی بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 84 هزارگزی جنوب خاور کنگان و دو هزارگزی جنوب شوسه سابق کنگان به لنگه در جلگه واقع است. هوایش گرم با 112 تن سکنه. آبش از چاه و محصولاتش ، غلات ، خرما و شغل مردمش ، زراعت وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
بساتین. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر که در 54 هزارگزی شمال خاوری شادگان ، و 3 هزارگزی شمال رودخانه جراحی در دشت واقع است. منطقه ای است گرمسیر با 100 تن سکنه. آبش از رودخانه جراحی و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و حشم داری است. ساکنان آن از طایفه آل ابوشوکه هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ معین

(بَ ) [ معر. ] ( اِ. ) جِ بستان ، بوستان ها.

فرهنگ عمید

= بستان

فرهنگ فارسی

جمع بستان
( اسم ) جمع بستان بوستانها .
دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر .

دانشنامه عمومی

بساتین (قاهره). بساتین نام شهرستانی در استان قاهره مصر است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بساتین به سوره هایی گفته می شود که با «المر» شروع می شود.
سایت اندیشه قم
...

ویکی واژه

جِ بستان ؛ بوستان‌ها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم