برره

لغت نامه دهخدا

( بررة ) بررة. [ ب َ رَ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ بارّ بمعنی مهربان و بسیار خیر و فرمان بردار مادر و پدر. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). نیکوکاران. ( غیاث اللغات ). رجوع به بار شود. نیکمردان. ( ترجمان علامه جرجانی ، ترتیب عادل ). نیکوان. ( یادداشت مؤلف ): امام البررة و قاتل الکفرة.
برره. [ ب َرْ، رَ ] ( ص مرکب ) ( از: بر + ره ) برراه. براه. آراسته و خوب. || ( اِ مرکب ) آراستگی و خوبی. ( انجمن آرا ) ( برهان ) ( آنندراج ). و رجوع به براه شود.

فرهنگ معین

(بَ رَ رَ یا رِ ) (اِ. ) [ ع . بررة ] ، ج . بار، نیکوکاران ، صالحان .

فرهنگ عمید

بسیارخیّر.

فرهنگ فارسی

نیکوکاران، صالحان، جمع بارئ
( اسم ) جمع : بار نیکو کاران صالحان .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بَرَرَةٍ: نیکوکاران
ریشه کلمه:
برر (۳۲ بار)
«بَرَرَة» جمع «بارّ» (مثل طالب و طلبه) از مادّه «بَرّ» در اصل به معنای وسعت و گستردگی است; و لذا به صحراهای وسیع «بَرّ» (به فتح باء) گفته می شود، و از آنجا که افراد نیکوکار وجودی گسترده دارند، و برکات آنها به دیگران می رسد به آنها «بارّ» گفته شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال عشقی فال عشقی فال نخود فال نخود فال ماهجونگ فال ماهجونگ