بردگی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
دانشنامه اسلامی
بردگی، صفت برده و برده عبارت است از انسان مملوک. به مالک برده «مولا»، به مرد برده «غلام»، «وصیف» و «خادم» و به زن برده «امه»، «خادمه»، «وصیفه» و «جاریه» و در زبان فارسی «کنیز» گفته می شود. برخی واژه ها همچون «مملوک»،«رقیق» و در فارسی «برده»، هم نسبت به مرد برده به کار می روند و هم نسبت به زن برده.
کاربرد بردگی در فقه
بخش قابل توجّهی از ابواب فقه متکفّل احکام بردگی است که عمدتا تحت چهار عنوان فقهی: عتق، تدبیر، مکاتبه، و استیلاد- که جهت گیری همگی آزادسازی برده می باشد- مطرح شده است. بخشی نیز به تناسب در دیگر بابها- اعم از عبادات، همچون صلات، زکات، حج و جهاد؛ عقود، چون تجارت، قرض، وکالت و نکاح؛ و ایقاعات، مانند نذر و احکام از قبیل لقطه، ارث، قصاص، حدود و دیات- بحث شده است.
اصل آزادی انسان در برابر هم نوع
از منظر اسلام، اصل، آزادی انسان در برابر هم نوعان خود می باشد و بردگی وضعی استثنایی است بنابراین اصل، کودکی که در سرزمین اسلام پیدا می شود و والدینش ناشناخته اند، آزاد به شمار می رود و نمی توان او را به بردگی گرفت
چنان که تملک انسان آزاد جز در موارد استثنایی، ممنوع است ( که به آن اصل حریت می گویند).
برده گیری
...
[ویکی فقه] بردگی (قرآن). بردگی در لغت به معنای اسیری، غلامی، بندگی و مملوکیت انسانی برای انسانی دیگر آمده است و به کسی که بنده و مملوک دیگری باشد برده، عبد یا غلام گویند.
بردگی به معنای اسارت، برده شدن، اسیری، غلامی و بندگی آمده و برده، هم به غلام و هم به کنیز گفته می شود. در این مدخل از واژه های «عبد»، «امه»، «رقبه» و برخی مشتقات آنها و نیز از عبارت های «ملکت ایمانکم» و «ملکت ایمانهم»، «ملکت یمینک»، و... استفاده شده است.
معنای اصطلاحی بردگی
در اصطلاح نیز عبارت است از مملوکیت برخی از انسانها برای انسانهای دیگر که بر اساس آن مالک یا برده دار مالک جان، مال، ناموس و دسترنج وی بوده، در خرید و فروش او آزاد است.
عناوین مرتبط
آزادی برده،احکام برده،برده داری در تاریخ،شخصیت برده و عوامل بردگی.
ویکی واژه
اسارت.