بردنی

لغت نامه دهخدا

بردنی. [ ب ُ دَ ] ( ص لیاقت ) قابل بردن. قابل حمل :
شتروار سیصد ز گستردنی
ز چیزی که بد شاه را بردنی.فردوسی.ز چیزی که در گنج بد بردنی
ز پوشیدنیها و گستردنی.فردوسی.به اندازه هریکی چیز داد
بپوشیدشان بردنی نیز داد.نظامی.

فرهنگ فارسی

قابل بردن قابل حمل .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم