باده نوشی

لغت نامه دهخدا

باده نوشی. [ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) عمل باده نوش. میخواری. شرابخواری. میخوارگی. باده پیمائی. شرابخوارگی. می گساری. باده خواری. باده گساری کردن. باده گرفتن. می خوردن. باده کشیدن. باده نوشیدن. می زدن. می گساردن. باده خوردن. باده گساردن.

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) شراب خواری ، می خواری .

فرهنگ عمید

باده خواری، شراب خواری.

فرهنگ فارسی

عمل باده نوش شرابخواری میخواری .

ویکی واژه

شراب خواری، می‌خوا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال عشقی فال عشقی فال آرزو فال آرزو