بئر

لغت نامه دهخدا

بئر. [ ب َءْرْ ] ( ع مص ) چاه کندن. چاه ساختن. ( از تاج العروس ) ( منتهی الارب ). || آتشدان کندن. || ذخیره کردن : بأر شی ٔ؛ پنهان کرد و نگاه داشت چیزی را تا بوقت حاجت بکار آید. بأر خیر؛ نیکی اندوخت و ذخیره کرد در پنهان. ( منتهی الارب ). و این معنی در تاج العروس در ذیل بؤرة آمده است. و رجوع به بؤرة شود.
بئر. [ ب ءْرْ ] ( ع اِ ) چاه. ( از تاج العروس ) ( ناظم الاطباء ). حفره ای عمیق در زمین که از آن آب برآید. ( از اقرب الموارد ). حفره استوانه شکلی که در زمین فروبرندتا به آب رسد و از آنجا آب برگیرند. ج ، آبار ( مقلوب از اَبآر ) و ابؤُر و آبُر و بِئار. ( تاج العروس ) ( ناظم الاطباء ) ( از معجم البلدان ). رجوع به چاه شود.
- یوم البئر ؛ روزی از روزهای عرب. ( از معجم البلدان ).
بئر. [ ب ِءْرْ ] ( اِخ ) اسم مکانی است در میانه اورشلیم و شکیم که یوثام از حضور برادر خود ابی مالک بدانجا فرار نمود و دورنیست که همان البیره باشد. ( از قاموس کتاب مقدس ).
بئر. [ ب ِءْرْ ] ( اِخ ) اسم جایی است در زمین موآب که خدا از چاهی که در آنجاست قوم خود اسرائیل را آب داد. و ممکن است همان بئر ایلیم باشد. ( از قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ معین

(بِ ) [ ع . ] ( اِ. ) چاه . ج . آبار.

فرهنگ عمید

چاه.

فرهنگ فارسی

( اسم ) چاه . جمع : آبار.
اسم جایی است در زمین مو آب

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بِئْرٍ: چاه
معنی مُّعَطَّلَةٍ: تعطیل شده (بئر معطلة یعنی چاهی که دیگر کسی از اهل آبادی کنار آن نمیآید تا آب بردارد ، چون کسی در آبادی نمانده )
معنی جُبِّ: چاه (جب به معنای چاهی است که سنگ بست نشده باشد یعنی اطراف و دیوارهاش را با سنگ نچیده باشند ، و اگر سنگ بست باشد آن را بئر طوی گویند و غیابت گودالی را گویند که اگر چیزی در آن قرار گیرد از دور نمودار نمیشود ، و در نتیجه دو کلمه غیابت و جب مجموعا معنای ...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
چاه. و چاه معطّل که آب بر، ندارد و کاخ گچ کاری شده، در نهایه آمده: گویند بئر چاه کهنه و قدیمی است که حفر کننده و مالک آن معلوم نیست... این نقل با کلمه معطله خیلی مناسب است.

ویکی واژه

چاه.
آبار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال میلادی فال میلادی