ایکاش

لغت نامه دهخدا

ای کاش. [ اَ / اِ ] ( صوت مرکب ) کاشکی. کاش :
مردم آن است که چون مرد ورا بیند
گوید ای کاش کم این صاحب غارستی.ناصرخسرو.ای کاش که بخت سازگاری کردی
با جور زمانه یار یاری کردی.حافظ.خلقی ز پی من و تو در گفتارند
چون نام من و تو در زبانها آرند
گویند فلانی و فلانی یارند
ای کاش چنان بدی که می پندارند.( از صحاح الفرس ).

فرهنگ فارسی

تمنی را رساند کاش . کاشکی .

ویکی واژه

magari
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم