اولين

لغت نامه دهخدا

اولین.[ اَوْ وَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اول در حالت نصبی و جری : ثلة من الاولین. ( قرآن 13/56 ). || قدماء.
اولین. [ اَوْ وَ ] ( ص نسبی ) در تداول فارسی بزیادت یاء و نون مزیدٌ علیه اول است مثل نخست و نخستین و مه و مهین و کمتر و کمترین. ( غیاث اللغات ). نخستین. صفت تعیینی عددی به معنی نخستین. ( ناظم الاطباء ) :
اولین شخص گفت با بهرام
کای شده دشمن تودشمنکام.نظامی ( هفت پیکر ).چندانکه نگه میکنم ای رشک پری
بار دومین ز اولین خوبتری.سعدی.اولین نقطه گرچه چست بود
آخرین بهتر از نخست بود.امیرخسرو دهلوی.- اولین حرف ؛ به معنی علم لدنی. ( هفت قلزم ).
- اولین رایتی ؛ کنایه از حضرت رسالت پناه صلی اﷲ علیه و آله و سلم. ( آنندراج ) ( هفت قلزم ).
- اولین نقش ؛ کنایه از نصیب و مقدر و قضا باشد. ( آنندراج ). اولین نقش و نقش معلوم ، بمعنی قضای ازلی است. ( هفت قلزم ).
- اولین و آخرین ؛متقدمین و متأخرین. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(اَ وَّ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) نخستین ، پیشین . مق آخرین .

فرهنگ عمید

نخستین.

فرهنگ فارسی

جمع اول نخست ها نخستینها.

فرهنگ اسم ها

اسم: اولین (دختر) (لاتین) (تلفظ: evelin) (فارسی: اولین) (انگلیسی: evelin)
معنی: خوشایند، دلپذیر

دانشنامه عمومی

اِوِلین ( به لهستانی: Ewelin ) یک روستا در لهستان است که در گمینا گاروولین واقع شده است.
اولین (فیلم ۲۰۰۲). اولین ( به انگلیسی: Evelyn ) فیلمی تلویزیونی محصول سال ۲۰۰۲ و به کارگردانی بروس برسفورد است. در این فیلم بازیگرانی همچون سوفی واواسور، پیرس برازنان، استیون ری، آلن بیتس، جولیانا مارگولیس، آیدان کوئین، باسکو هوگن و جان لینچ ایفای نقش کرده اند.

ویکی واژه

primo
نخستین، پیشین. مق آخرین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم