لغت نامه دهخدا
( اولاً ) اولاً. [ اَوْ وَ لَن ْ ] ( ع ق ) نخستین. ( ناظم الاطباء ). در اول ، پیش از همه :
گرت باید که سست گردد زه
اولاً پوستین بگازر ده.سنایی.نغمه های اندرون اولیا
اولاًگوید که ای اجزای لا.مولوی.بسیار کسان که جان شیرین
در پای تو ریزد اولاً من.سعدی.