انوار

لغت نامه دهخدا

انوار. [ اَن ْ ] ( ع اِ ) ج ِ نور. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ): لمعان انوار سروری در جبین او مبین گشته. ( گلستان ).
چراغ را که چراغی ازاو فراگیرند
فرونشیند و باقی بماند انوارش.سعدی. || ج ِ نَوْر به معنی شکوفه ها. ( غیاث اللغات ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) : آسمان از عکس صفاء انوار اشجار و انوار ازهار که هریک رشک شاخ سنبله و خوشه پروین و ثریا... ( ترجمه محاسن اصفهان ).
ز بس بدایع چون بوستان پر از انوار
ز بس جواهر چون آسمان پر از انوا.مسعودسعد.|| ج ِ نار ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).آتش ها. رجوع به نار شود.
انوار. [ اِن ْ ]( ع مص ) ظاهر گردیدن. ( از اقرب الموارد ). آشکار گردیدن. || روشن شدن. || روشن کردن جای و جز آن. || گل کردن درخت. || خوب روی شدن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به انارة شود.
انوار. [ اَن ْ ] ( اِخ ) رجوع به قاسم انوار شود.

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ نور، روشنایی ها.
( ~. ) [ ع . ] (اِ. ) جِ نَور، شکوفه ها.

فرهنگ عمید

۱. = نور
۲. [جمعِ نَور] [قدیمی] = نُور

فرهنگ فارسی

نورها، روشنایی ها، روشنیها، جمع نور، شکوفه ها، جمع نور
جمع نور شکوفه ها .

دانشنامه عمومی

آنوار. آنوار ( به فرانسوی: Annoire ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Chemin واقع شده است. آنوار ۱۵٫۶۹ کیلومتر مربع مساحت دارد.
انوار (فیلم ۲۰۰۷). انوار ( به هندی: Anwar ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۷ و به کارگردانی مانیش جا است. در این فیلم بازیگرانی همچون مانیش جیها، سیدهارت کویرالا، نائوهد سیروسی، راجپال یاداو، ویجای راز، یاشپال شارما ایفای نقش کرده اند.

ویکی واژه

جِ نور؛ روشنایی‌ها.
جِ نَور؛ شکوفه‌ها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم