اماثل

لغت نامه دهخدا

اماثل. [ اَ ث ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَمثَل بمعنی مشابه و نظیر است یا ج ِ امثال که ج ِ مثل است و بمعنی همسران استعمال میشود. ( از غیاث اللغات ). ج ِ امثل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). نظایر. || گزیدگان. خیار. اخیار. افاضل : خصم اماثل ، فرومایگان باشند. ( کلیله و دمنه ). کعبه علماء و اماثل...، و همگی ارباب هنر و بلاغت جانب او شناختندی. ( کلیله و دمنه ). افاضل و اماثل جهان رضیع احسان و ربیب انعام ایشان شده. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 276 ).
- اماثل و اقران ؛ نظایر و همسران.

فرهنگ معین

(اَ ثِ ) [ ع . ] (ص . ) جِ امثل . ۱ - فضلا، هنرمندان . ۲ - مانندها.

فرهنگ عمید

برتر، فاضل تر.

فرهنگ فارسی

جمع امثل به معنی برتر، شریفتر، فاضلتر
( صفت ) جمع امثل . ۱ - برتران بهتران فاضلتران . ۲ - گزیدگان گزینان برگزیدگان . ۳ - نظیران همانندان .

ویکی واژه

جِ امثل.
فضلا، هنرمندان.
مانندها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال اوراکل فال اوراکل فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان