اللات

لغت نامه دهخدا

اللات. [ اَ ] ( اِخ ) نام بتی که مردم مکه آن را می پرستیدند. ( ناظم الاطباء ). نام بتی بود ازآن ثقیف. در ایران باستان ( ج 2 ص 1921 ) آمده : هرودت گفته است یکی از خدایان عرب آلی لات بود، و این ظاهراً مصحف اللات است - انتهی : اء فرأیتم اللات و العزی. ( قرآن 19/53 ). رجوع به لات شود.
اللات. [ اَ ] ( ع اِ موصول ) ج ِ اَلَّتی. رجوع به اللاتی و اَلَّتی و اقرب الموارد ذیل «لتی » شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
لات (۲ بار)
«اللاّت» به معنای «الهه»، مؤنثِ «اللّه» است.
. لات همان لاء نافیه است که تاء به آن لاحق شده به نظر جمهور اهل لغت آن دو کلمه است لاء و تاء تأنیث، مثل ثمّت و ربّت و عملش مانند «لیس» رفع اسم و نصب خبر است (از ا قرب الموارد) اسم لات در آیه فوق محذوف است به تقدیر «لاتَ الْوَقْتُ حینَ مَناصٍ» یعنی چه بسیار از گذشتگان که هلاکشان کردیم و ناله و استغاثه کردندو نیست آنوقت وقت مهلت. ظاهرا لات یکبار بیشتر در قرآن نیامده است.
. روشن است که هر سه بت از اصنام جاهلیت می‏باشد. ابن کلبی در کتاب الاصنام می‏گوید: لات سنگ مکعبی بود در طائف که بنی عتاب بن مالک نگهبان آن بوده و بتخانه‏ای بر آن بنا کرده بودند، قریش و تمام عرب آن را تعظیم می‏نمودند بدان مناسبت فرزندان خویش را «زیدلات» - و «تیم لات» نام می‏گذاشتند. این صنم همانطور پابرجا بود تا آنکه قبیله ثقیف دین اسلام را قبول کردند، رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» مغیرة بن شعبه را مأمور فرمود تا لات را منهدم کرد و به آتش کشید. نگارنده گوید: به نظر می‏آید: مشرکین معتقد بودند که لات و مناة دختران بت عُزی هستند در سیره ابن هشام منقول است: آنگاه که زید بن عمرو بن نفیل مسلمان شد درباره گذشته خود چنین گفت: عَزَلْتُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی جَمیعاً کَذلِکَ یَفْعَلُ الْجِلْدُ الصَّبُورُ فَلَا الْعُزَّی اَدینُ وَ لا ابْنَتَیْها وَ لا صَنَمَیْ بَنی عَمْرٍو اَزُورُ در این شعر برای عزی و دو دختر یاد شده گفتیم که: ظاهراً همان لات و مناة هستند متن آیه در «مناة» ببینید.

ویکی واژه

(مؤنث)
خدا
نام یکی از بت‌های اعراب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم