لغت نامه دهخدا
الس. [اَ ] ( ع مص ) خیانت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). با کسی خیانت کردن. ( مصادر زوزنی ). خیانت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شوریده خرد شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). شوریدگی عقل. ( منتهی الارب ). شوریده عقل شدن یا رفتن عقل. ( از اقرب الموارد ). الس الرجل ( مجهولا )؛ اختلط عقله أو ذهب ، فهو مألوس. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) اصل بد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از لسان العرب ). || خیانت و دزدی. ( منتهی الارب ). الخیانة والغش. ( اقرب الموارد ). || دروغ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). کذب. || شک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ریبت. ( اقرب الموارد ). تردید. دودلی. || تغییر خو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || خطای تدبیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
الس. [ اُ ] ( اِخ ) این نام را در قرای میان رودبار رشت به ممرز ( آمل ) دهند. رجوع به ممرز شود.