لغت نامه دهخدا
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است.سعدی.|| بوها. ( آنندراج ). بویها. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || ( اِخ ) سوره ای از سوره های قرآن. ( از اقرب الموارد ). سوره هفتم از قرآن. مکیه است و آن دویست وپنج آیت است ، پس از انعام و پیش از انفال. ( یادداشت بخط مؤلف ). مؤلف کشف الاسرار آرد: این سورةالاعراف بعدد کوفیان دویست وشش آیت است و سه هزار و هشتصد و بیست و پنج کلمه و سیزده هزار و هشتصد و هفتاد و هفت حرف ، جمله بمکه فرودآمد بروایت جویبر از ضحاک. مقاتل گفت : مگر پنج آیت که در مدنیات شمرند «واسئلهم عن القریة»تا به آخر پنج آیت. گفت این پنج آیت بمدینه فروآمد باقی همه بمکه فروآمد. در این سوره منسوخ نیست مگر یک آیت و آن «خذ العفو و أمُر بالعرف » گفته اند که اول این آیت منسوخ است و میانه آیت محکم و آخر آیت منسوخ. اول گفت : «خذ العفو»؛ یعنی الفضل من اموالهم ، و این آن بود که در ابتداءاسلام کسی که صاحب مال بود، هزار درم از بهر خویش بنهادی ، یا ثلث مال ، و باقی بصدقه دادی. اگر پیشه ور بودی قوت یک روزه بنهادی و بصدقه دادی. پس زکوة فرض آنرا منسوخ کرد. و میانه آیت «و أمر بالعرف »؛ یعنی بالمعروف ، این محکم است. «و اَعرض عن الجاهلین » منسوخ است به آیت سیف. ( از کشف الاسرار میبدی ). || ج ِ عُرف ، بمعنی ریگزار و جای بلند و نوعی درخت خرماو درخت اترج و پشته های مشرف از ریگزارها. ( از اقرب الموارد ). ج ِ عُرف. ( منتهی الارب ). رجوع به عرف شود. || در اصطلاح صوفیان عبارت است از مطلع که آن مقام شهود حق است در هر شی در آن حالت که متجلی باشد بصفاتی از باری تعالی که آن شی مظهر آن صفات است و آنرا مقام اشراف است بر اطراف. ( از تعریفات جرجانی ). و مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: در اصطلاح متصوفان عبارت است از اطاعت که مقام شهودی حق است در هرشیئی از اعیان ممکنات و اوصاف آن ممکنات در حالت بودن اﷲتعالی متجلی بصفات که این شی مظهر آن صفات است و این مقام اشراف است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). قال اﷲ تعالی : و بینهما حجاب و علی الاعراف رجال یعرفون کلاً بسیماهم... ( قرآن 46/7 ). و قال النبی صلی اﷲ علیه و سلم اِن لکل آیة ظهراً و بطناً و حداً و مقطعاً. ( آیه قبل و روایت فوق در تعریفات جرجانی بعنوان شاهد آمده است ). || و نیز اعراف کوهی است مشرف بر قعیقعان در مکه. ( از معجم البلدان ).