اعداد

لغت نامه دهخدا

اعداد. [ اِ ] ( ع مص ) آماده گردانیدن کسی یاچیزی را و ذخیره ساختن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مهیا و حاضر ساختن کسی را برای کاری.( از اقرب الموارد ). یقال : «اعده اعداداً»؛ آماده گردانید او را و ذخیره ساخت. ( منتهی الارب ). آماده کردن. بسیجیدن. مهیا ساختن. تهیه کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). آماده کردن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). آمادن. حاضر کردن. تیمار کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ). آماده ساختن. ( غیاث اللغات ). ساختن. ( تاج المصادر بیهقی ): و اعطائه ما اعد اﷲ الکریم له من الراحة و الکرامة و الحلول فی دارالمقامة. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 298 ). || ( اِمص ) آمادگی و تیاری و تهیه. ( ناظم الاطباء ). بسیج. ( فرهنگ فارسی معین ). تهیه. ( یادداشت بخط مؤلف ). || در اصطلاح علم بدیع عبارت است از آنکه شاعر چند صفت یا اسم را بشمرد و آنها را بخود یا بچیزی نسبت دهد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- مدرسه اعدادی ؛ مدرسه تهیه. مدرسه مقدماتی. مدرسه تقویتی.
اعداد. [ اَ ] ( ع اِ )ج ِ عَدَد. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( تاج العروس ). ج ِ عدد. شمارها. ( آنندراج ). عددها و شمارها. ( ناظم الاطباء ). شمارها. ج ِ عدد. ( دهار ) : با قومی که مشاهیر انجاد و مساعیر اعداد بودند روی بطائی آورد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 351 ). افراد خدم و اعدادحشم آل سیمجور از خراسان روی به ری نهادند و سپاهی تمام پیش او فراهم آمد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 165 ).
در معانی قسمت و اعداد نیست
در معانی تجزیه و افراد نیست.مولوی ( مثنوی چ کلاله خاورص 16 ). || آبی که ماده اش منقطع نشود چون آب چشمه. ( آنندراج ). ج ِ عِدّ، بمعنی آبی که ماده اش منقطع نشود چون آب چشمه. ( منتهی الارب ).
- علم ِ اعداد ؛ علم حساب و قسمی از ریاضیات. علمی که در آن از عوارض عدد بحث شود. علم عدد. رجوع به مقدمه کشاف اصطلاحات الفنون ذیل کلمه علم عدد شود.
- || علم جفر. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- || از علوم غریبه که در آن از عددهای دوست و دشمن گفتگوشود. نام علمی که در آن ارقام هندی را در اشکال هندسی چون مثلث و مربع و امثال آنها نوشته اعتقاد به اثرات عجیبه آن اشکال کنند. ( فرهنگ نظام ).
اعداد. [ اَ ] ( اِخ ) سِفْرِ اعداد. کتاب چهارم از پنج کتاب موسی است و چون در سه باب اول و نیز در باب 26 تعداد عبریان و لاویان را بیان مینماید بدان جهت به اعداد مسمی شد. و اما باقی کتاب محتوی حکایات کوچ کردن اسرائیلیان از دشت سینا و گردش در دشت و رسیدن آنها بحدود موآب می باشد. ( از قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] جِ عدد، ارقام ، شماره ها.
( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) آماده کردن ، بسیجیدن . ۲ - ( اِ. ) بسیج .

فرهنگ عمید

آماده گردانیدن، مهیا ساختن.
= عَدد

فرهنگ فارسی

شماره ها، جمع عدد، آماده گردانیدن، مهیاساختن
۱ - ( مصدر ) آماده کردن بسیجیدن مهیا ساختن تهیه کردن . ۲ - ( اسم ) بسیج . ۳ - عبارتست از این که شاعر چند صفت یا اسم را بشمرد و آنها را بخود یا کسی یا چیزی نسبت دهد .
یا سفر اعداد . کتاب چهارم از پنج کتاب موسی است و چون در سه باب اول و نیز در باب ۲۶ تعداد عبریان و لاویان را بیان مینمایند بدانجهت به اعداد مسمی شد.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:عدد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعداد جمع عدد و عدد اسم و مشتق از «ع ـ د ـ د» است.
واژه عدد در لغت غالباً به معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد، یا به معنای معدود (شمرده و مقدار) است. لغت شناسان عدد را به یکیهای ترکیب شده یا ترکیب آحاد تعریف کرده اند. عدد در اصطلاح فلسفه، از مقوله «کمّ» به حساب می آید که یکی از مقولات عشر است. برخی فلاسفه عدد را از مفاهیم ماهوی و بعضی آن را از مفاهیم اعتباری می دانند.
انواع
ریاضی دانان اعداد را به حقیقی، صحیح، طبیعی، کسری، گویا، مخلوط، موهومی، مثبت، منفی و... تقسیم می کنند.
پیشینه
شمارش، در تاریخ بشر پیشینه ای کهن دارد و بشر پیش از اختراع خط به آن آگاهی داشته است. انسان های نخستین برای نشان دادن اعداد و ارقام، خطوطی را رسم می کردند. مورّخان با توجه به اسناد تاریخی، بابلی ها را نخستین واضعان حساب و عدد می دانند؛ ایشان با وضع حساب و عدد، سال را به ۱۲ ماه و ماه را به ۳۰ شبانه روز، و شبانه روز را به ساعات، دقایق و ثانیه ها تقسیم کردند و عدد را تا ۶۰ به توان ۴ می شمردند. تقسیمات شمارشی آن ها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب ستینی» نامیده می شود. برخی نیز بر این باورند که اعداد و مسمیّات آن ها و ارقام و مدلولاتشان از علم اسماء است که خداوند به حضرت آدم آموخت : «و عَلَّمَ ءادَمَ الاَسماءَ کُلَّها»
کاربرد در رشته های علمی
...
[ویکی فقه] اعداد (قرآن). عدد، اسم مصدر به معنای شماره و مصدر آن عد به معنای شمردن است و جمع آن اعداد می باشد. منظور از اعداد در این جا، شماره ها و عددهایی است که در قرآن آمده است.
اعداد جمع عدد و عدد اسم و مشتق از «ع ـ د ـ د» است. واژه عدد در لغت غالبا به معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد، یا به معنای معدود (شمرده و مقدار) است. لغت شناسان عدد را به یکیهای ترکیب شده یا ترکیب آحاد تعریف کرده اند. عدد در اصطلاح فلسفه، از مقوله کم به حساب می آید که یکی از مقولات عشر است. برخی فلاسفه عدد را از مفاهیم ماهوی و بعضی آن را از مفاهیم اعتباری می دانند.
پیشینه کاربرد عدد
شمارش، در تاریخ بشر پیشینه ای کهن دارد و بشر پیش از اختراع خط به آن آگاهی داشته است. انسانهای نخستین برای نشان دادن اعداد و ارقام، خطوطی را رسم می کردند. مورخان با توجه به اسناد تاریخی، بابلیها را نخستین واضعان حساب و عدد می دانند؛ ایشان با وضع حساب و عدد، سال را به ۱۲ ماه و ماه را به ۳۰ شبانه روز، و شبانه روز را به ساعات، دقایق و ثانیه ها تقسیم کردند و عدد را تا ۶۰ به توان ۴ می شمردند. تقسیمات شمارشی آنها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب ستینی» نامیده می شود. برخی نیز بر این باورند که اعداد و مسمیات آنها و ارقام و مدلولاتشان از علم اسماء است که خداوند به حضرت آدم علیه السّلام آموخت: «و علم ءادم الاسماء کلها» استفاده از عدد و حساب در همه شئون زندگی و رشته های علمی گوناگون، شاخص و صفت علمی غالب عصر ماست. کشف اتم، فضانوردی و کاوش در کرات آسمانی، طب، اقتصاد و بسیاری دیگر از رشته های علمی و حتی اداره یک زندگی ساده، همگی، عرصه های استفاده از اعداد، ارقام و حساب است. در خواندن برخی ادعیه و اذکار مستحب وارده از سوی معصومان علیهم السّلام عدد و روز خاصی سفارش شده است که رعایت آن طبق دستور لازم است؛ امام صادق علیه السّلام فرمود: بدانید که اسماءالله به منزله گنج اند و عدد به منزله ذراع، اگر ذراع را کمتر بگیری به گنج نمی رسی و اگر فزون تر بگیری از آن درمی گذری، ازاین رو عرفا برای اعداد، اسرار، ارواح و منازلی قائل اند و عدد را سری از اسرار الهی در عالم وجود می دانند.
انواع عدد
ریاضی دانان اعداد را به حقیقی، صحیح، طبیعی، کسری، گویا، مخلوط، موهومی، مثبت، منفی و... تقسیم می کنند.
عملیات ریاضی در قرآن
...

ویکی واژه

جِ عدد؛ ارقام، شماره‌ها.
آماده کردن، بسیجیدن.
بسی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم