اسکلت

لغت نامه دهخدا

اسکلت. [ اِ ک ِ ل ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) ( از یونانی اسکلتس ) استخوان بندی بدن آدمی و حیوان.
- مثل اسکلت ؛ سخت لاغر.

فرهنگ معین

(اِ کِ لِ ) [ فر. ] ( اِ. ) ۱ - داربست یا چارچوبی از استخوان های مربوط به هم که به بدن جانوران شکل می بخشد، استخوان - بندی (فره ). ۲ - (عا. ) بسیار لاغر. ۳ - چهار - چوب . ۴ - استخوان بندی تحمل کنندة بار ساختمان . ، ~ بتونی ویژگی ساختمانی با اسکلت ساخته

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) = استخوان بندی
۲. بخش تحمل کنندۀ بار ساختمان، چوب بست.
۳. [عامیانه، مجاز] شخص بسیار لاغراندام.

فرهنگ فارسی

استخوان بندی

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:استخوان بندی

ویکی واژه

scheletro
داربست یا چارچوبی از استخوان‌های مربوط به هم که به بدن جانوران شکل می‌بخشد، استخوان - بندی (فره)
بسیار لاغر.
چهار - چوب.
استخوان بندی تحمل کنندة بار ساختمان. ؛ ~ بتونی ویژگی ساختمانی با اسکلت ساخته شده از بتون. ؛ ~ فلزی ویژگی ساختمانی با اسکلت ساخته شده از فلز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت