استفسار

لغت نامه دهخدا

استفسار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بیان کردن خواستن. ( منتهی الارب ). تفسیر کردن خواستن. ( تاج المصادر بیهقی )( زوزنی ). اظهار خواستن. ( غیاث ). طلب ابانت. || پرسیدن. ( غیاث ). پژوهش. || پرسش. سؤال. اقتراح. الاستفسار لغةً طلب الفسر. و عند اهل المناظرة طلب بیان معنی اللفظ. و انما یسمع اذا کان فی اللفظ اجمال او غرابة. و الا فهو تعنت مفوت لفائدةالمناظرة اذ یأتی فی کلما یفسر به لفظ و یتسلسل. هکذا فی العضدی فی بیان الاعتراضات. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
- استفسار کردن ؛ پرسیدن. مسئلت کردن. استخبار.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . )تفسیر خواستن . ۲ - پرسیدن . ۳ - (اِ مص . ) پرسش . ۴ - جستجو، تفحص .

فرهنگ عمید

۱. توضیح و تفسیر خواستن، جویا شدن، پرسیدن.
۲. (اسم ) پرسش، سؤال.

فرهنگ فارسی

توضیح وتفسیرخواستن، جویاشدن، پرسیدن
( مصدر ) ۱ - بیان کردن خواستن طلب تفسیر کردن . ۲ - پرسیدن . ۳ - ( اسم ) پرسش اقتراح . ۴ - جستجو تفحص . جمع : استفسارات .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] توضیح خواستن را استفسار گویند. از آن به مناسبت در باب های اقرار، قضاء و شهادات سخن رفته است.
توضیح خواستن را استفسار گویند.
استفسار قاضی در اقرار به چیز مبهم
اقرار به چیز مبهم در اموال- مانند اقرار به این که به فلانی مبلغی بدهکارم- صحیح است. در این صورت، قاضی از اقرار کننده توضیح می خواهد. به قول مشهور، در صورت خودداری وی از تفسیر، به زندان افکنده می شود.
استفسار قاضی و چیرگی طرف دعوا
قاضی نباید به یکی از دو طرف دعوا چیزی تلقین کند که موجب چیرگی او بر طرف دیگر گردد، لیکن می تواند استفسار و تحقیق نماید؛ هر چند به چیرگی او منجرّ گردد.
استفسار در محکمه از گواه عالم و صالح
...

ویکی واژه

تفسیر خواستن.
پرسیدن.
پرسش.
جستجو، تفح
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ