لغت نامه دهخدا
- ارباب انواع ؛ اصنام عقلیه. مُثُل. امامان. امثله علیا. صواحب الطلسمات.
- ارباب ایام ؛ در احکام نجوم هر روز از ایام هفته را به کوکبی منسوب کنند و او را رب آن روز نامند.
- ارباب تغلّب ؛ فاتح و مظفر و کشورگشای. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب تمیز ؛ زیرک و صاحب فراست و هوشیار. عاقل و خردمند و صاحب بصیرت. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب تنعم ؛ اهل تنعم.
- ارباب تیمار ؛ اهل معاش و وظیفه خوار. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب جاه و تمکین ؛ صاحبان جاه و جلال و قدرت. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب حجت ؛ کنایه از اهل منطق. ( غیاث ) ( آنندراج ).
- ارباب حرفت ؛ پیشه وران : کسب ارباب حرفت و امثال و اخوات این معانی به عدل متعلق است. ( کلیله و دمنه ).
- ارباب حوائج ؛ حاجتمندان. نیازمندان : [ خواجه احمد حسن ] گفت متظلمان و ارباب حوائج را بخوانید. ( تاریخ بیهقی ص 153 ).
- ارباب خرد ؛ عقلا و دانایان. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب دیوان ؛ وزرا و مدیرین امور جمهور. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب ساعات ؛ هر یک از ساعات روز را احکامیان به کوکبی نسبت کنند و آن کوکب را رب آن ساعت نامند.
- ارباب سخن ؛ مردمان فصیح و بلیغ و خطبا. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب سلوک ؛ پارسایان و مردمان زاهد از دنیا گذشته. عرفا. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب صفای باطن ؛ مردمان متدین خوش عقیده. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب صنایع مستظرفه ؛ هنرپیشگان. ( لغات فرهنگستان ).
- ارباب صنعت ؛ صنعتگران و پیشه وران و اهل حرفه. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب عقول ؛ اولوالنهی. اولوالالباب. عقلا.
- ارباب عمایم ؛ عمامه داران. عمامه بسرها.
- ارباب فضل ؛ فضلا و ادبا. ( ناظم الاطباء ).
- ارباب قلم ؛ اهل قلم و صاحب قلمان.
- ارباب قلوب ؛ صاحبدلان.
- ارباب مثلثه ؛ اصحاب احکام ، بروج دوازده گانه را بر چهار قسمت کرده و هر قسمتی را که سه برج است به عنصری از عناصراربعه قدما نسبت کرده اند و هر یک از این قسمتها رابدین مناسبت نامی داده اند: مثلثه مائی ، مثلثه ناری ، مثلثه هوائی ، مثلثه خاکی ، و بر هر مثلثه کوکبی را مسلط شمرده اند و آن کوکب را رب آن مثلثه گویند.