ائتلاف

لغت نامه دهخدا

ائتلاف. [ اِءْ ت ِ ] ( ع مص ) رجوع به ایتلاف شود.

فرهنگ عمید

۱. (سیاسی ) به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص.
۲. [قدیمی] با هم الفت داشتن.
۳. [قدیمی] الفت یافتن.

فرهنگ فارسی

۱ - (مصدر ) بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن . ۲ - الفت یافتن موئ انست یافتن . ۳ - ( اسم ) الفت موئ انست پیوستگی .

فرهنگستان زبان و ادب

{coalition} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] همکاری کنشگران سیاسی رقیب در مقابل حریف مشترک

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ائتلاف (علوم قرآنی). ائتلاف، تناسب میان الفاظ کلام، و میان الفاظ با معانی را می گویند.
یکی از اسلوب های بدیعی بکار رفته در قرآن ، صنعت ائتلاف است. مراد از ائتلاف این است که میان الفاظ بکار گرفته شده در کلام، و میان الفاظ و معانی مورد نظر متکلم از جهت غرابت یا مانوس بودن، و جزالت و فخامت ، تناسب و سازگاری باشد، و فواصل آیات (کلمه یا کلمات پایانی آیه) در موضع شایسته خود - بدون هیچ ناسازگاری و پیچیدگی - قرار بگیرند؛ و ارتباط و تناسب تام با معنای کلی کلام پیدا کند.
سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص (۲۹۹-۳۰۱).
تمکین ، ائتلاف لفظ با لفظ ، ائتلاف لفظ با معنا .

ویکی واژه

coalizione
alleanza
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم