آگاه کردن

فرهنگ فارسی

( آگاه کردن ) ( مصدر ) مطلع کردن با خبر کردن خبردار کردن .

ویکی واژه

آگاه‌کردن
مطلع کردن. برای اینکه مبادا من ... از خرابی کارها آگاهش کنم ... مرا از شاه دور کنند. «حاج‌سیاح»
(قدیم): بیدار کردن. دوان سوی لهاک، فرشیدورد/ شد او را ز خواب‌خوش آگاه کرد «فردوسی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم