آهوی

لغت نامه دهخدا

( آهوی ) آهوی. ( اِ ) ( در حال اضافه ) آهو. غزال :
یارب آن آهوی مشکین بختن بازرسان
وآن سهی سرو خرامان بچمن بازرسان.حافظ.
آهوی. ( اِ ) ( در حال اضافه ) عیب :
ولیکن نبیند کس آهوی خویش
ترا روشن آید همی خوی خویش.فردوسی.چنین گفت آنکس که آهوی خویش
ببیند بگرداند آیین و کیش.فردوسی.چه فرمائیَم چیست نیروی من
تو دانی هنرها و آهوی من.فردوسی.هر آنکس که آهوی تو با تو گفت
همه راستیها گشاد از نهفت.فردوسی.
اهوی. [ اَ هَْ وا ] ( ع ن تف ) دوست تر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( آهوی ) در حال اضافه عیب
دوست تر

دانشنامه عمومی

اهوی ( به فرانسوی: Ahuy ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Fontaine - lès - Dijon واقع شده است.
اهوی ۶٫۴ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۲۷۷ نفر جمعیت دارد و ۲۷۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال چوب فال چوب فال آرزو فال آرزو فال مارگاریتا فال مارگاریتا