تحشیه

لغت نامه دهخدا

( تحشیة ) تحشیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) ( از «ح ش ی » ) دَما بر کسی افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). تاسه برافتادن و سبب تاسه برافتادن شدن. ( ناظم الاطباء ). || حاشیه بر جامه قرار دادن. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). آرایش کردن کنار جامه را با طراز و جز آن. ( ناظم الاطباء ). || حاشیه کردن و حاشیه نوشتن. ( آنندراج ). نوشتن حاشیه بر کتاب. ( ناظم الاطباء ). تعلیق حاشیه بر کتاب. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).

فرهنگ معین

(تَ یِ ) [ ع . تحشیة ] (مص م . ) نوشتن حاشیه بر کتاب .

فرهنگ عمید

۱. حاشیه زدن.
۲. حاشیه دوختن به جامه.
۳. حاشیه نوشتن بر کتاب، حاشیه نویسی.

فرهنگ فارسی

حاشیه زدن، حاشیه نوشتن برکتاب، حاشیه نویسی
۱ - ( مصدر ) نوشتن حاشیه بر کتاب . ۲- آرایش کردن کنار. جامه را با طراز و جز آن . ۳- ( اسم ) حاشیه نویسی .

ویکی واژه

تحشیة
نوشتن حاشیه بر کتاب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال چای فال چای فال عشقی فال عشقی فال احساس فال احساس