ارضاع

لغت نامه دهخدا

ارضاع. [ اِ ] ( ع مص ) شیر دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). شیر دادن زن. ( منتهی الأرب ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) شیر دادن .

فرهنگ عمید

شیر دادن.

فرهنگ فارسی

شیردادن، شیردادن زن به بچه، کودک راشیردادن
( مصدر ) شیر دادن

ویکی واژه

شیر دادن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تماس فال تماس فال ای چینگ فال ای چینگ فال درخت فال درخت