آشپزباشی

لغت نامه دهخدا

( آشپزباشی ) آشپزباشی. [ پ َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) ( از فارسی ِ آشپز، طباخ + ترکی ِ باشی ، سر و رئیس ) رئیس طباخان.

فرهنگ فارسی

( آشپز باشی ) ( صفت ) رئیس آشپزان رئیس طباخان .
رئیس آشپزان

ویکی واژه

رئیس آشپزها و متصدی آشپزخانه در دربارها و خانه‌های بزرگان. آشپزباشی‌ها، قاچاقچی‌ها ... می‌آمدند و می‌رفتند. «صادق هدایت»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم