اقلال

لغت نامه دهخدا

اقلال. [ اِ] ( ع مص ) کم کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اندک کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || اندک یافتن چیزی را. || اندک آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بلند کردن و برداشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ). || برداشتن توانستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بی چیز و درویش شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ). || فسره و لرزه گرفتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || کمی دولت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درویشی. ( غیاث اللغات ). || گویند: اَقل َّ رجل ٌ یقول ذلک الا زید؛ یعنی سوای زید کسی چنین گفتن نتواند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - کاستن . ۲ - (مص ل . ) بی چیز شدن .

فرهنگ عمید

بی چیز شدن، درویش و مستمند شدن، درویشی، تهی دستی.

ویکی واژه

کاستن.
بی چیز شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال آرزو فال آرزو فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ