خراطی

لغت نامه دهخدا

خراطی. [ خ ُ طا ] ( ع اِ ) پیه که از بیخ گیاه لخ برآید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
خراطی. [ خ َرْ را ] ( حامص ) شغل خراط. ( یادداشت بخط مؤلف ). شغل تراشیدن چوب و برابر ساختن آن. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ مرکب ) دکان خراط. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

۱ - عمل و شغل خراط تراشیدن چوب و برابر ساختن آن . ۲ - ( اسم ) دکان خراط .
پیه که از بیخ گیاه لخ بر آید

دانشنامه آزاد فارسی

خَرّاطی
خَرّاطی
ساخت اشیای چوبی با تراش دادن چوب و با استفاده از چرخی با نام چرخ خراطی. به اعتقاد پروفسور هانس وولف آلمانی، خراطی از زمان هخامنشیان معمول بوده است؛ او اظهار می کند: «بقایای کاخ داریوش در تخت جمشید نشان می دهد که تخت و چهارپایۀ شاه و عودسوز او همه خراطی شده بوده اند». ماده اولیه اشیای خراطی شده، چوب است و مراحل تهیۀ آن عبارت اند از الواربُری و تراشیدن قطعات موردنیاز با چرخ خراطی و نیز با وسایلی چون رنده، اره، مغار، تیشه و در نهایت رنگ کاری و جلادادن شیء مورد نظر. برخی از اشیای خراطی شده، عبارت اند از پایه های میز و صندلی، بدنۀ قلیان، مهره های شطرنج و تخته نرد و امثال آن. درحال حاضر، حرفه خراطی در بیشتر شهرهای ایران رواج دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال فرشتگان فال فرشتگان فال ورق فال ورق