تعاضد

لغت نامه دهخدا

تعاضد. [ ت َ ض ُ ]( ع مص ) یاری نمودن همدیگر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تعاون و تناصر. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ ضُ ) [ ع . ] (مص ل . ) به یکدیگر یاری رساندن .

فرهنگ عمید

به هم کمک کردن، یکدیگر را یاری کردن.

فرهنگ فارسی

بهم کمک کردن، یکدیگررایاری کردن
( مصدر ) کمک کردن بیکدیگر یکدیگر را یاری کردن .

ویکی واژه

به یکدیگر یاری رساندن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال تخمین زمان فال تخمین زمان