تسابق

لغت نامه دهخدا

تسابق. [ ت َ ب ُ ] ( ع مص ) بر یکدیگر پیشی گرفتن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از دهار ) ( ازاقرب الموارد ) ( از المنجد ) : اصناف خلایق به خدمت او تسابق و تسارع نمودند. ( جهانگشای جوینی ). || تناضل در تیراندازی. ( از متن اللغة ). || گرو بستن در اسب دوانی. ( از متن اللغة ).

فرهنگ معین

(تَ بُ ) [ ع . ] (مص ل . ) پیشی گرفتن بر یکدیگر.

فرهنگ عمید

بر یکدیگر پیشی گرفتن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیشی گرفتن بر یکدیگر .

ویکی واژه

پیشی گرفتن بر یکدیگر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه فال چوب فال چوب فال تخمین زمان فال تخمین زمان