استفاضه

لغت نامه دهخدا

( استفاضة ) استفاضة. [ اِ ت ِ ض َ ] ( ع مص ) استفاضت. آب روان کردن خواستن. ( منتهی الارب ). || عطا خواستن. ( وطواط ). فیض گرفتن. ( غیاث ). طلب فیض کردن. || استفاده : هر آنچ بطریق استماع به استفاضت از حکماء دولت... ( رشیدی ). || فراخ و بسیاردرخت شدن وادی. || انتشار. فاش شدن خبر و سخن. ( منتهی الارب ). آشکارشدن و پراکنده شدن خبر. ( زوزنی ). منتشر شدن خبر. شایع شدن خبر و قصه. || شهرت. || ( اصطلاح فقه ) خبر عده ای که ظن قوی بصدق گفتار آنان حاصل شود. بوسیله استفاضه امور ذیل : نسب ، موت ، ملکیت ، وقف ، نکاح ، اثبات میشود و میتوان بدون رعایت شرایطموضوع شهادت ( رجوع بشهادت شود ) بدانها شهادت داد.

فرهنگ معین

(اِ تِ ض ِ ) [ ع . استفاضة ] (مص م . ) ۱ - طلب فیض کردن . ۲ - عطا خواستن . ۳ - فاش و م نتشر شدن خبر.

فرهنگ عمید

بهره بردن، فیض بردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - آب روان کردن خواستن ۲ - عطا خواستن . ۳ - فیض گرفتن طلب فیض کردن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استفاضه به معنی نقل حدیث توسط چند راوی و نیز بسیار شنیدن خبر به صورت متعدد می باشد.
استفاضه به دو معنی به کار رفته است:۱- نقل حدیث توسط چند راوی در هر طبقه و عصر.۲- بسیار شنیدن یک خبر از افراد متعدد.
← استفاضه به معنای نخست
۱. ↑ الرعایة فی علم الدرایة، ص۶۹.۲. ↑ مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۳۱.۳. ↑ مسالک الافهام، ج۱۴، ص۲۲۹.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۷۰-۴۷۲.
...

ویکی واژه

طلب فیض کردن.
عطا خواستن.
فاش و م نتشر شدن خبر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال مکعب فال مکعب فال پی ام سی فال پی ام سی فال شمع فال شمع