آذرافروز

لغت نامه دهخدا

( آذرافروز ) آذرافروز. [ ذَ اَ ] ( اِ مرکب ) آتش افروز، یعنی ظرفی سفالین که برای تیز کردن آتش بکار میبرده اند. رجوع به آتش افروز شود. || ققنس ، مرغ معروف یعنی فنقس.

فرهنگ معین

( آذرافروز ) ( ~. اَ ) ۱ - (ص فا. )افروزندة آتش ، آتش آفروز. ۲ - ( اِ. ) ظرفی سفالین که برای تند و تیز کردن آتش به کار می برده اند.

فرهنگ فارسی

( آذر افروز ) ( اسم ) ۱ - افروزنده آتش آتش افروز. ۲ - ظرفی سفالین که برای تند و تیز کردن آتش بکار میبرده اند آتش افروز مرغی است .
آتش افروز

فرهنگ اسم ها

اسم: آذرافروز (دختر، پسر) (فارسی)
معنی: روشن کننده آتش، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار، نیز دلداده بهرام در داستان همای و همایون

ویکی واژه

افروزندة آتش، آتش آفروز.
ظرفی سفالین که برای تند و تیز کردن آتش به کار می‌برده‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی فال فنجان فال فنجان