سرانیدن

لغت نامه دهخدا

سرانیدن. [ س ُ دَ ] ( مص ) لغزانیدن. غلطانیدن. بسوی شیب راندن چیزی را با یک بار سُر دادن.

فرهنگ فارسی

لغزانیدن غلطانیدن بسوی شیب راندن چیزی را با یک بار . سردادن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
انس
انس
اسرع وقت
اسرع وقت
نغمه
نغمه
افتراق
افتراق