زهربار

لغت نامه دهخدا

زهربار. [ زَ ] ( نف مرکب ) زهربارنده. سم ریزنده. || کشنده. مهلک. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زهر و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ معین

( ~. ) (ص فا. ) کشنده ، مهلک .

فرهنگ فارسی

۱ - سم ریزنده . ۲ - کشنده مهلک .

ویکی واژه

کشنده، مهلک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی