ذوایب

لغت نامه دهخدا

ذوایب. [ ذَ ی ِ ] ( ع اِ ) ذوائب. ج ِ ذَوابة. گیسوها. مویهای پیش سر. علاقه ها. || بلندترین و بهترین چیزها.

فرهنگ معین

(ذَ یِ ) [ ع . ذوائب ] (اِ. ) جِ ذؤابه . ۱ - پیشانی ها. ۲ - روییدنگاه های موی بر پیشانی . ۳ - گیسوان .

ویکی واژه

ذوائب
جِ ذؤابه.
پیشانی‌ها.
روییدنگاه‌های موی بر پیشانی.
گیسوان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال جذب فال جذب فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت