دستمالی

لغت نامه دهخدا

دستمالی. [ دَ ] ( حامص مرکب ) عمل دست مالیدن. رجوع به دست مال و دست مالیدن و دست مالی کردن شود.

فرهنگ معین

( ~. )(حامص . )۱ - عمل دست مالیدن به چیزی . ۲ - استعمال چیزی و مبتذل کردن آن .

فرهنگ عمید

دست مالیدن به چیزی.

فرهنگ فارسی

دست مالیدن بچیزی
۱ - عمل دست مالیدن به چیزی . ۲ - استعمال چیزی و مبتذل نمودن آن .

ویکی واژه

عمل دست مالیدن به چیزی.
استعمال چیزی و مبتذل کردن آن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال سنجش فال سنجش فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت