خودکاری

لغت نامه دهخدا

خودکاری. [ خوَدْ / خُدْ ] ( حامص مرکب ) عمل خودکار. رجوع به خودکار شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{automaticity} [روان شناسی] نوعی پردازش شناختی که در آن رفتارهای تمرین شده به سرعت و با تلاش اندک یا بدون توجه آگاهانه انجام می شود متـ . فرایند خودکار automatic process
{automatism} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] کیفیت خودکار بودن یا به صورت ماشینی عمل کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال تماس فال تماس فال رابطه فال رابطه