جوانه زدن

لغت نامه دهخدا

جوانه زدن. [ ج َ ن َ / ن ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) شاخ تازه از درخت رُستن. شاخ تر برآوردن درخت. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب شود.

فرهنگ فارسی

شاخ تازه از درخت رستن

دانشنامه عمومی

تَندش، جوانه زنی، جوانه زدن یا سبز شدن به رشد گیاهان یا قارچ ها از طریق بذر می گویند. معمولی ترین نوع جوانه زدن، جوانه گیاهان گلدار یا بازدانگان است که از طریق بذر آن گیاه رشد می کنند. اما به رشد قارچ ها از طریق ریسه و هاگ ها نیز گفته می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

جوانه زدن (budding)
یکی از انواع تولیدمثل غیرجنسی. در این روش، زوائد حاصل از یاخته ها به یک گیاه جدید از همان گونه تبدیل می شود. اغلب مخمرها به این روش تولیدمثل می کنند. در شرایط محیطی مساعد، مخمرها به سرعت رشد می کنند و زنجیر طویلی از یاخته تشکیل می دهند. در چنین حالتی، هر جوانه قبل از جداشدن از جوانۀ قبلی جوانه های جدید ایجاد می کند. بی مهرگان ساده، مانند هیدر۱، نیز ممکن است با جوانه زدن تولیدمثل کنند. در باغبانی، پیوند جوانه عبارت از آن است که یک جوانه (یا پیوندک۲) را به همراه نواری از پوست یک گیاه به داخل بریدگی ایجادشده در پوست گیاه دیگر (پایه۳) وارد می کنند. این نوع پیوندزنی۴ غالباً برای گیاهان تیره گل سرخیان، مانند آلبالو، گیلاس، سیب، و هلو، به کار می رود.
hydrascionstockgrafting

ویکی واژه

germogliare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم