جلاهق

لغت نامه دهخدا

جلاهق. [ ج ُ هَِ ] ( معرب ، اِ ) کمان گروهه. ( منتهی الارب ). بندق. ( اقرب الموارد ). || کمان. ( ازاقرب الموارد ). || بافنده. ( ناظم الاطباء ).حائک. || کلافه ریسمان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(جَ هِ ) [ معر. ] (اِ. ) ۱ - کمان گروهه . ۲ - مهره و گلولة گلی که با کمان گروهه پرتاب کنند.

فرهنگ عمید

۱. مهره و گلولۀ گلی که با کمان گروهه پرتاب می کردند، گروهه.
۲. کمان گروهه.

فرهنگ فارسی

گروهک، کمان گروهه، مهره وگلوله پرتاب کننده
( اسم ) ۱- کمان گروهه. ۲- مهره و گلول. گلی که با کمان گروهه پرتاب میکردند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جُلاهِق به ضم جیم و کسر هاء ، به گلوله ای گلی و یا کمانی که پرتاب کننده گلوله گلی می باشد گفته می شود.
معنای آن گلوله گِلی می باشد و برخی، جلاهق را بر کمانی که گلوله گلی را با آن پرتاب می کنند اطلاق کرده اند.
کاربرد جلاهق در فقه
این عنوان به مناسبت در باب صید و ذباحه به کار رفته است.
شرایط حلیت شکار
از شرایط حلیت شکار با اسلحه نوک تیز بودن گلوله آن است؛ به گونه ای که بدن حیوان را بدرد و آن را بکشد.
شکار با جلاهق
...

ویکی واژه

کمان گروهه.
مهره و گلولة گلی که با کمان گروهه پرتاب کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال میلادی فال میلادی فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت