جاماندن

لغت نامه دهخدا

جاماندن. [ دَ ] ( مص مرکب ) بجای ماندن. فراموش شدن چیزی که باید برده شود و ماندن آن در آن جای. فراموش شدن چیزی در جائی. بجا گذاشتن چیزی از روی فراموشی.

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل . ) فراموش شدن چیزی در جایی .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- فراموش شدن چیزی از کسی . ۲- بجای ماندن چیزی از کسی عمدا یا سهوا .

ویکی واژه

فراموش شدن چیزی در جایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل استخاره کن استخاره کن