جاجم

لغت نامه دهخدا

جاجم. [ ج ِ ] ( اِ ) پلاس را گویند و فرشی باشد که آن را از نمد الوان دوزند. ( برهان ) . بمعنی جاجیم است و آن فرشی است که از پشم بافند غیر از گلیم ، مطلق پلاس ، و نیز فرشی که آن را از نمد الوان دوزند و جاجیم بتحتانی مشبع آن است. شفائی در هجو شال مرسله شخصی گفته است :
وهم گفتا نه کهنه جاجیمی است
چون نمد دالبر درم درمش.
لیکن در هندوستان بفتح شهرت دارد و از شعر ملافوقانی یزدی مستفاد میشود که بضم نیز صحیح باشد، زیرا که مدار قافیه غزل بر ضمه ماقبل رَوی است چون مردم ، انجم و امثالها و هو هذا :
اطلس و زربفت با آن عز و گوز و طمطراق
ریشخند بندگان قالی و جاجم شدند.ملافوقانی یزدی ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

(جِ ) (اِ. ) نک جاجیم .

فرهنگ عمید

=جاجیم

فرهنگ فارسی

( اسم )۱- فرشی که آنرااز نمد الوان دوزند ۲- اراک وبروجرد ) بافته ای ازپشم تابید. الوان که بسیار زبر و خشن است و بیشتر برای پیچیدن رختخواب و مانند آن بکاررود.

ویکی واژه

نک جاجیم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال چای فال چای