جا گرفتن

لغت نامه دهخدا

جاگرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) گنجیدن. گنجایش ظرفی برای قرار دادن چیزی در آن. || پیش از دیگران جائی را تصرف کردن. در جاهای عمومی ، مانند مسجد و میدانهای اسب دوانی و جز آن جائی را پیش از دیگران در اختیار گرفتن. چیزی مانند سبحه یا سجاده در مسجد گذاشتن نشانه آنکه آنجای گرفته شده است.

فرهنگ معین

(گِ رِ تَ ) (مص ل . ) ۱ - در جایی استقرار یافتن . ۲ - جایی را به خود اختصاص دادن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- در جایی استقرار یافتن : (( هم. مدعوان در یک سالن جا نمیگیرند. ) ) ۲- جایی را بخود اختصاص دادن : (( هر کس در مسجد برای خود جهت شنیدن وعظ جا گرفته بود. ) )

ویکی واژه

در جایی استقرار یافتن.
جایی را به خود اختصاص دادن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال حافظ فال حافظ فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت