تلعثم

لغت نامه دهخدا

تلعثم. [ ت َ ل َ ث ُ ] ( ع مص ) درنگ کردن و توقف نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || با سپسایگی رفتن و نیک نگریستن و تأمل کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ لَ ثُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - درنگ کردن . ۲ - تأمل کردن .

فرهنگ عمید

۱. درنگ کردن، تٲمل کردن.
۲. درنگ و توقف در کار.
۳. درنگ و تٲمل هنگام سخن گفتن یا پاسخ دادن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] با مکث و تأمّل سخن گفتن را تَلَعْثُم گویند و از آن به مناسبت در باب قضاء یاد شده است.
اگر شاهد هنگام شهادت با مکث و تأمّل سخن بگوید بر قاضی واجب است به او فرصت دهد تا شهادتش را به پایان برد و برای قاضی جایز نیست در سخن گفتن به او کمک کند و یا اجازه دهد کسی به وی تلقین نماید.

ویکی واژه

درنگ کردن.
تأمل کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال حافظ فال حافظ استخاره کن استخاره کن