تفتیر

لغت نامه دهخدا

تفتیر. [ ت َ ] ( ع مص ) سست گردانیدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || برانگیختن عامل بر سستی در عمل وی. ( از اقرب الموارد ). || پراکنده و پریشان گردیدن ابر، و آرمیدن و آماده شدنش به باریدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) سست گردانیدن .

فرهنگ فارسی

سست گردانیدن

ویکی واژه

سست گردانیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند فال چای فال چای