تظرف

لغت نامه دهخدا

تظرف. [ ت َ ظَرْ رُ ] ( ع مص ) ظرافت نمودن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). بتکلّف زیرکی نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). زیرکی نمودن. ( آنندراج ). تظارف. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تظارف شود.

فرهنگ معین

(تَ ظَ رُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - زیرکی نمودن . ۲ - ظرافت ورزیدن .

فرهنگ عمید

۱. زیرکی نمودن.
۲. خود را زیرک و نکته سنج وانمود ساختن.
۳. ظرافت نمودن.

فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) زیرکی نمودن.۲- ظرافت ورزیدن. ۳ - ( اسم ) زیرکی . ۴ - ظرافت . جمع : تظرفات .

ویکی واژه

زیرکی نمودن.
ظرافت ورزیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال ای چینگ فال ای چینگ فال فنجان فال فنجان فال کارت فال کارت