تشوق

لغت نامه دهخدا

تشوق. [ ت َ ش َوْ وُ ] ( ع مص ) آرزومند شدن و آرزومندی نمودن. ( تاج المصادر بیهقی ). آرزومندی نمودن. ( زوزنی ) ( از غیاث اللغات ). ظاهر کردن شوق را و بتکلف آرزومندی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آرزومندی نمودن و ظاهر کردن شوق را بتکلف. ( آنندراج ). بتکلف اظهار شوق کردن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ شَ وُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) آرزومند شدن .

فرهنگ عمید

اظهار اشتیاق کردن، شوق شدید ظاهر ساختن.

فرهنگ فارسی

۱-( مصدر ) آرزومند شدن . ۲- ( اسم ) آرزومندی .
آرزومند شدن و آرزومندی نمودن

ویکی واژه

آرزومند شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ فال فرشتگان فال فرشتگان