تسقیه

لغت نامه دهخدا

( تسقیة ) تسقیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) بسیار آب دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغة ). آب دادن کسی را. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || باران خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغة ). سقاک اﷲ یا سقیاً لک گفتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || چند بار جامه را در صمغ ( صبغ؟ ) فرو بردن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).

فرهنگ معین

(تَ یِ ) [ ع . تسقیة ] (مص م . ) آب دادن ، سیراب کردن .

فرهنگ عمید

آب دادن، سیراب کردن.

فرهنگ فارسی

آب دادن، سیر آب کردن
( مصدر ) آب دادن سیراب ساختن.

ویکی واژه

تسقیة
آب دادن، سیراب کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب