تحاسد

لغت نامه دهخدا

تحاسد.[ ت َ س ُ ] ( ع مص ) یکدیگر را حسد کردن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بر یکدیگر رشک بردن. ( آنندراج ). حسد ورزیدن بعضی مر بعض را. ( از قطر المحیط ).

فرهنگ معین

(تَ سُ ) [ ع . ] (مص م . ) بر یکدیگر حسد ورزیدن .

فرهنگ عمید

به یکدیگر حسد بردن، به هم رشک بردن.

ویکی واژه

بر یکدیگر حسد ورزیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال لنورماند فال لنورماند فال عشق فال عشق فال شمع فال شمع