تألیف کردن

لغت نامه دهخدا

تألیف کردن. [ ت َءْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) میان دو تن الفت دادن آنان. || سازواری دادن دو چیز را با هم. || فراهم آوردن کتاب. گرد آوردن مسائل علمی. کتاب نوشتن. رجوع به تألیف شود.

فرهنگ معین

( تألیف کردن ) ( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) نوشتن کتاب .

فرهنگ فارسی

۱- ساز واری دادن دو چیز را با هم . ۲- میان دو تن را الفت دادن . ۳- نوشتن کتابی در موضوعی علمی ادبی و غیره .

ویکی واژه

نوشتن کتاب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان