باطلاق

لغت نامه دهخدا

باطلاق. ( ترکی ، اِ ) باتلاق. زمینی با آبی راکد که پای درآن فرو رود. ( یادداشت مؤلف ). گِلزار. لجن زار. خلاب.زمینی یا شوره زاری سخت گلناک و سست بسبب ایستادن آب در آن که اجسام بر آن قرار نتوانند گرفت و فروروند. || اجمه. ( ج ، آجام ). ( یادداشت مؤلف ).
باطلاق. ( اِخ ) دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه که در 20 هزارگزی خاوربخش و 16 هزارگزی شوسه میانه به خلخال واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 81 تن سکنه و آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و نخود و عدس و بزرک و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی از میانه

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:باتلاق

ویکی واژه

palude
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شمع فال شمع